گلایه تلخ پیشکسوت استقلال؛ میترسم بوقچیها مرا راه ندهند!

گرد پیری روی موهایش نشسته بود، ولی با این وجود هنوز هم برای نسل ما شناخته شده بود. نسلی که دوران کودکی و نوجوانیمان با سالهای پایانی فوتبالش گره خورده بود و بارها او را در آزادی و شیرودی دیده بودیم.
۰۹:۵۴ - ۱۴ تير ۱۳۹۸
وانانیوز|
ظهر چهارشنبه حوالی میدان، ولی عصر دیدمش و بعد از یک چاق سلامتی کوتاه، بحث رفت به ۲۸ سال قبل. به زمان مرحوم پورحیدری و قهرمانی استقلال">استقلال در آسیا که ستاره دوم را برای آبیها آورد، به ستارهای که هنوز سومین آن روی پیراهن استقلال نقش نبسته، به روزهای سخت ابتدای دهه هفتاد، به ماجراهای سکوموروخوف و...
بحثمان به امروز که رسید، آهی کشید و گفت: چی بگم؟ خدا کنه این مربی ایتالیایی بتونه کار را برای هواداران دربیاره، ولی کارش خیلی سخته.
وقتی از این پیشکسوت استقلال پرسیدیم چرا سری به باشگاهی که جوانیاش را در آنجا سپری کرده، نمیزند؟ مکثی کرد و گفت: هیچی از من ننویس. اصلاً اسمم را هم نیار، ولی فقط اینو به خودت بگم که میترسم دم در ورودی باشگاه یا سر تمرین یکی از همین بوقچیها من را نشناسد و راهم ندهد. این را گفت، خداحافظی کرد و رفت، اما ما ماندیم و کلی سؤال بیجواب که البته شاید جوابش را در لابهلای حرفها و آه این موسپید استقلالی گرفتیم. قصهای که به نوعی قصه مهم فوتبال ما در این روزها تلقی میشود.
بحثمان به امروز که رسید، آهی کشید و گفت: چی بگم؟ خدا کنه این مربی ایتالیایی بتونه کار را برای هواداران دربیاره، ولی کارش خیلی سخته.
وقتی از این پیشکسوت استقلال پرسیدیم چرا سری به باشگاهی که جوانیاش را در آنجا سپری کرده، نمیزند؟ مکثی کرد و گفت: هیچی از من ننویس. اصلاً اسمم را هم نیار، ولی فقط اینو به خودت بگم که میترسم دم در ورودی باشگاه یا سر تمرین یکی از همین بوقچیها من را نشناسد و راهم ندهد. این را گفت، خداحافظی کرد و رفت، اما ما ماندیم و کلی سؤال بیجواب که البته شاید جوابش را در لابهلای حرفها و آه این موسپید استقلالی گرفتیم. قصهای که به نوعی قصه مهم فوتبال ما در این روزها تلقی میشود.
منبع: خبر ورزشی
لینک کپی شد
آهن ملل
ارسال نظر